سه بیتی های خش 5
دادرس
اگـر بـداد دل مـن خـدای من نرسـد
به هیچ پردة گوشی صـدای من نرسد
اگر خـدا نکند لطـف بر مـن مضطـر
بـداد مـن صنم با وفـای مـن نرسـد
اگر خدا بگشاید دری زرحمت خویش
کسی زحکمت و شوکت بپای من نرسد
..............................................
مـرد میـدان حقیـقت
علـی ای مـرد میـدان حقیـقت
علـی ای شمـس تـابـان حقیقت
حقیقـت بی تـو معنـایی نـدارد
به قلـب هیچـکس جایی نـدارد
تو چون با حقّی و حق نیز با تـوست
قضـاوت روز رستـاخیز با تـوست
سّر سیگار
من نمی دانم چه در سیگار هست
کاین همه سیگارکش بسیار هست
گرچه سیگاری ازان بیند ضرر
دود آن هم نیز خلق آزار هست
پس ازان پرهیزباید کرد چون
ضدّ جان و مال و وقت و کار هست
133- مردی در لاف نیست
گر اهل حیله ای ومکرواحجاف
مگو مردم که مردی نیست درلاف
کسی مرد است کاندر زندگانی
بود خوشخوی وهم دارای انصاف
نه دارد با کسی هرگز سر زور
نه بنماید کسی را نیز علّاف
زیبا آ فرین
خـدا زیبـا و زیبـا آ فرین است
ز زیبـایـی به عالم بی قرین است
به دنیا گرچه هرچیزیست زیبا
ولیـکن خالقـش زیبـاتریـن است
چـه نـادانـنـد ! دلبنـدان دنیـا
که بی او زندگیشان دلنشین است
.......................................
لطف خدا
زدم برهر دری در هر کجـا بود
که شاید آیدم بر کف کمی سود
بجز لطف خدا دراین همه گشت
دری را کس برویـم باز ننـمود
به سختی توبه بنمودم که دیگر
نیـارم رو بجـز درگـاه معبـود
سروده ی احمد ابراهیم زاده «آبی»
کلمات کلیدی :